آشنایی با نکات صحیح تربیتی پیش شرط تربیت اصولی در کودکان است و عدم آگاهی اولین و مهمترین ضربه تربیتی است که والدین مرتکب میشوند؛ متخصصان ومشاوران تربیتی معتقد هستند که آگاهی از زمان درست ارائه نکات تربیتی به کودک،توازن میان تشویق وتنبیه،برخورد مناسب درمواجه با شیطنت کودکان وبه طور کلی آشنایی با رمز و رموز تربیت از مواردی است که تمامی والدین باید نسبت به آن واقف باشند تا بتوانند فرزند پروری صحیحی داشته وافراد موثر وموفقی تربیت کنند.
به گزارش بانک پزشکان به نقل از وری ول فامیلی، بسیاری از والدین توجه خود را بر روی نمرات و فعالیت های فوق برنامه کودکان خود متمرکز می کنند، مانند اطمینان از اینکه بچه ها درس می خوانند، تکالیف خود را انجام می دهند و به موقع به تمرین فوتبال یا کلاس های رقص می روند. اما اغلب اوقات فراموش میکنیم که زمان و تلاش خود را برای پرورش یکی دیگر از مؤلفههای موفقیت و رشد کودک بگذاریم (یکی از مواردی که به همان اندازه مهم و شاید حتی ضروریتر است) اینکه یک فرد خوب باشد.
به راحتی می توان اهمیت مقابله با پیام های فراگیر رضایت آنی، مصرف گرایی و خودخواهی رایج در جامعه ما را فراموش کرد.
اگر میخواهیم بچههایی تربیت کنیم که واقعاً آدمهای خوبی هستند، میتوانیم به هدایت بچههایمان به سمت عادات و رفتارهای شخصیتی مثبتی مانند مهربانی، سخاوت و همدلی هم به خودشان و هم به جامعه کمک کنیم.
در اینجا راه هایی وجود دارد که والدین می توانند شخصیت خوبی بسازند و به فرزندشان کمک کنند تا تبدیل به یک فرد خوب شود.
همدلی را در کودک خود پرورش دهید
هوش عاطفی و همدلی، یا توانایی قرار دادن خود به جای دیگران و در نظر گرفتن احساسات و افکار او، یکی از اساسی ترین ویژگی های افراد خوب است. مطالعات نشان داده اند که داشتن ضریب عاطفی بالا (یعنی توانایی درک احساسات خود و دیگران) یکی از اجزای مهم موفقیت در زندگی است.
فرزندتان را تشویق کنید تا در مورد احساساتش صحبت کند و مطمئن شوید که می داند شما به آنها اهمیت می دهید. وقتی با دوستی درگیری پیش میآید، از او بخواهید تصور کند که دوستش چه احساسی دارد و راههای مدیریت احساساتش را به او نشان دهد و به طور مثبت برای حلوفصل تلاش کند.
آنها را تشویق کنید تا به دیگران نیز کمک کنند
در حالی که داستانهایی در مورد کودکانی که درگیر قلدری و سایر رفتارهای بد هستند، اغلب به تیتر خبرها تبدیل میشوند، حقیقت این است که بسیاری از بچهها بیصدا در مسیر عادی زندگیشان کارهای خوب انجام میدهند، خواه این کار باعث میشود که دوستی احساس بهتری داشته باشد یا در مرکز اجتماعی حاضر شود.
همانطور که رفتارهای مثبتی مانند انجام کاری برای بهتر کردن روز دیگران را تشویق می کنید (حتی کاری به کوچکی ضربه زدن روی شانه یک دوست در هنگام غمگینی)، حتماً در مورد تأثیرات منفی رفتارهایی مانند غیبت یا قلدری نیز صحبت کنید. (چه کسانی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و هم آنها که قلدری می کنند) و اینکه چرا و چگونه به مردم آسیب می رساند.
به آنها بیاموزید که داوطلب شوند
چه فرزندتان به همسایه سالخورده کمک کند و چه به شما کمک کند تا برخی از کنسروها را در جعبه هایی برای اهدا به بی سرپرستان بچینید، عمل داوطلبانه می تواند شخصیت کودک شما را شکل دهد. وقتی بچهها به دیگران کمک میکنند، یاد میگیرند که به نیازهای افراد کمبختتر از خودشان نیز فکر کنند و میتوانند به خاطر ایجاد تغییر در زندگی دیگران به خودشان افتخار کنند.
برای هر کار نیک جایزه ندهید
نکته مهمی که هنگام تشویق کودکان به کمک به دیگران باید به خاطر بسپارید این است که برای هر کار خوب به آنها پاداش ندهید. به این ترتیب، فرزند شما داوطلب شدن را با گرفتن چیزهایی برای خودش مرتبط نمی کند و یاد می گیرد که احساس خوب در مورد کمک به دیگران به خودی خود یک پاداش است.
با این حال این بدان معنا نیست که نباید گهگاهی فرزندتان را برای یک مهمانی خاص بیرون ببرید یا برای کمک به دیگران و سخت کار کردن و درس خواندن به او هدیه بدهید.
بچه ها تشویق را دوست دارند و با تایید والدین رشد می کنند. یک پاداش، گاه به گاه راهی عالی برای نشان دادن اینکه چقدر برای کارهای خوبی که انجام می دهد سپاسگزار هستید، است.
اخلاق خوب را به آنها بیاموزید
آیا فرزند شما به طور معمول اصول رفتارهای خوب مانند گفتن “متشکرم” و “لطفا” را تمرین می کند؟ آیا او به شیوه ای مؤدبانه با مردم صحبت می کند و بزرگان را «آقا» خطاب می کند و خانم.» آیا او می داند که چگونه به درستی با مردم احوالپرسی کند و آیا با اصول رفتار خوب سفره آشنا است؟ آیا وقتی با دوستانش بازی می کند، یک برنده یا بازنده مهربان است؟
به یاد داشته باشید که شما در حال تربیت فردی هستید که قرار است مدت زمان زیادی با دیگران تعامل داشته باشد. (و این شخص کوچک، همانطور که رشد می کند، با شما سر میز شام خواهد بود و هر روز تا زمانی که خانه را ترک کند، با شما تعامل خواهد داشت.) شما می توانید نقش مهمی در شکل دادن به رفتار خوب فرزندتان داشته باشید.
با آنها با مهربانی و احترام رفتار کنید
مؤثرترین راه برای واداشتن بچهها به صحبت کردن با شما و دیگران به شیوهای محترمانه و برقراری ارتباط خوب با دیگران این است که خودتان دقیقاً در هنگام تعامل با فرزندتان این کار را انجام دهید. به این فکر کنید که چگونه با فرزندتان صحبت می کنید.
یا وقتی از چیزی راضی نیستید تند صحبت می کنید؟ آیا تا به حال فریاد می زنید یا چیزهایی می گویید که خوب نیستند؟ شیوه صحبت کردن، رفتار و حتی تفکر خود را در نظر بگیرید و سعی کنید لحن و رفتاری دوستانه و مودبانه با فرزندتان انتخاب کنید، حتی زمانی که در مورد اشتباه یا رفتار نادرست با او صحبت می کنید.
به فرزندتان رفتارش را گوشزد کنید
والدینی که از دادن حد و مرز به کودکان خودداری می کنند یا رفتار بد را عاشقانه اصلاح می کنند، ممکن است در واقع با نیت خوب به فرزند خود آسیب برسانند. در نهایت کودکانی که نظم و انضباط ندارند، ناخوشایند، خودخواه و به طرز شگفت انگیزی ناراضی هستند را تربیت میکنند.
برخی از دلایل متعددی که چرا ما نیاز به نظم و انضباط داریم شامل این واقعیت است که کودکانی که قوانین، مرزها و انتظارات واضحی به آنها داده میشود، مسئولیتپذیر، خودکفاتر هستند، احتمال بیشتری دارد که انتخابهای خوبی داشته باشند و بیشتر دوست دارند و خوشحال میشوند. به محض مشاهده مشکلات رفتاری مانند دروغ گفتن یا صحبت کردن، آنها را با عشق، درک و قاطعیت مدیریت کنید.
به آنها بیاموزید که شکرگزار باشند
آموزش شکرگزاری و قدردانی، یکی از اجزای اصلی تربیت کودک خوب است. چه برای یک وعده غذایی که برای شام آماده کرده اید و چه برای هدیه تولد مادربزرگ و پدربزرگ، به فرزندتان یاد بدهید که از شما تشکر کند. برای چیزهایی مانند هدیه برای تولد و تعطیلات، مطمئن شوید که کودک شما عادت به نوشتن کارت های تشکر را پیدا می کند.
به آنها مسئولیت بدهید
وقتی کودکان فهرستی از کارهای مناسب سنشان را در خانه داشته باشند، مانند کمک به چیدن میز یا جارو کردن زمین، احساس مسئولیت و موفقیت پیدا می کنند. انجام یک کار خوب و احساس اینکه آنها به خیر و صلاح خانه کمک می کنند می تواند باعث شود بچه ها نسبت به خودشان احساس غرور کنند و به آنها کمک کند شادتر شوند.
تربیت کودک از چه سنی باید اعمال شود؟
به گزارش سلامت نیوز متأسفانه عدم آگاهی خانوادهها از این نکات وراهکارهای تربیتی موجب میشود کودک از ابتدا با تربیت صحیح آشنا نشود وبه مرور رفتارهای نادرست در او نهادینه شود وزمانی که به سنین بزرگسالی میرسد در معرض بسیاری از آسیبهای اجتماعی قرار گرفته ونسلی را قربانی کرده وجامعه را دستخوش آسیب کند؛لذا تربیت کودک بیش از آنچه به نظر میرسد حائز اهمیت بوده وضرورت دارد والدین نسبت به آن بی تفاوت نباشند.
دکتر الهه میرآخورلی روان شناس تربیتی در این خصوص گفت: طبیعی است که تا یک سالگی تربیت کودک ضرورت ندارد زیرا تا این سنین تنها کودک نیاز به رفع نیازهای اولیه از جانب والدین خصوصا مادر دارد و تا این سن کودک متوجه امر و نهی و آموزش نکات تربیتی نمیشود ونیازمند حمایت مادر است و تربیت در مورد او موثر نیست.
تا این سن والدین تنها ملزم به برطرف ساختن نیازهای اولیه کودک هم به لحاظ روانی وهم به لحاظ جسمی هستند.رفته به رفته کودک توانایی فهم سخنان والدین را پیدا کرده ومتوجه امر ونهیهای آنها میشود.آموزش تربیت از یک سالگی به بعد شروع میشود ولی این به این معنی نیست که والدین از همین زمان میتوانند قوانین سختی برای کودک در نظر گرفته واعمال کنند.
در واقع تنها میتوان در مواقعی که کودک دست به کار خطرناکی میزند تنها با گفتن نه او را از انجام کار بازداشت زیرا در این زمان متوجه حرف میشود وبه مرور وقتی به سنین دوسالگی میرسد قادر به تمیز رفتار بد وخوب شده ومیتوان به شکل جدی تری تربیت کودک را آغاز کرد. از دوسالگی والدین باید در تربیت کودک جدی باشند واصول تربیتی خاصی را برای کودک مشخص کنند و این اصول را حتما رعایت کنند.
نقش مادر در تربیت کودک بیشتر است
وی در پاسخ به این پرسش که تربیت کودک بیشتر بر عهده مادر است یا هر دو والد به یک میزان در این خصوص نقش دارند اظهار کرد: پدر ومادر هر دو در این امر موثر هستند و به یک میزان نقش دارند لیکن به دلیل اینکه ارتباط مادر با کودک بیشتر از پدر است و زمان بیشتری را با کودک سپری میکند،تأثیر تربیتی مادر بیشتر است.پدر زمان کمتری با کودک همراه است و در این زمان ممکن است مسائل کمتری پیش بیاید که نیاز به اعمال اصول تربیتی داشته باشد لیکن مادر به دلیل اینکه زمان بیشتری با کودک است مسائل بیشتری را شاهد است که نیاز به اعمال نکات تربیتی دارد و به دلیل همین ارتباط بیشتر مادر با کودک طبیعتا تربیت کودک بیشتر با مادر است.این به این معنی نیست که پدر نقشی نداشته و باید خود را کنار بکشد بلکه توصیه این است که حتی اگر پدر از کودک دور است در مواقعی که حضور دارد در هماهنگی با اصول تربیتی مادر کوشا باشد ودر این زمینه نظر دهد.
دوگانگی در رفتار وسوءاستفاده کودک آسیب ناشی از دخالت تربیتی مادربزرگ وپدربزرگها
وی ضمن اشاره به این نکته مهم که معمولا دخالت مادربزرگ وپدربزرگها در رفتار با کودک یکی از ضربههای تربیتی مهم در این خصوص است افزود: مشخص است که بنابر مقتضیات زمان نحوه تربیت مادربزرگ وپدربزرگها با والدین کودکان متفاوت است واصول تربیتی زمان آنها کاملا با اصول تربیتی این دوران متفاوت است.
این اختلاف تربیتی وجود دارد واصولا مادربزرگ وپدربزرگها در رفتار با کودک بسیار عاطفی ودر موارد بسیاری غیر منطقی عمل میکنند که این رفتار به اصطلاح منجر به لوس شدن کودک میشود.
این مساله اختلاف تربیتی را بوجود میآورد ودر واقع کودک متوجه نخواهد شد که نحوه درست رفتار کدام است اصولی که والدین به کار میگیرند ویا اصولی که مادربزرگ وپدربزرگ ارائه میکنند.
در نتیجه دوگانگی برای او بوجود آمده ومنجر به سوءاستفاده شده ومعمولا به اهداف خود میرسد. به همین دلیل بهتر است اگر والدینی مجبور به سپردن کودک به والدین خود هستند آنها را با اصول تربیتی خود آشنا کرده و از آنها بخواهند این اصول را رعایت کنند حتی اگر به این اصول اعتقادی ندارند زیرا این اصول به نفع تربیت کودک است.هماهنگی در تربیت کودک مهمترین نکتهای است که باید نسبت به آن اهمیت داد و آگاه بود.
عوارض بلند مدت عدم هماهنگی اصول تربیتی والدین
این استاد دانشگاه در خصوص عوارض عدم هماهنگی در شیوه تربیتی والدین با یکدیگر گفت : اهمیت این امر به حدی است که گفته میشود ارائه یک الگوی تربیتی غلط ولو یکسان آسیب تربیتی کمتری نسبت به اعمال اصول تربیتی صحیح لیکن غیر هماهنگ والدین به کودک میزند. زیرا کودک زمانی که مشاهده کند انجام برخی رفتارها از جانب او توسط یکی از والدین مورد شماتت قرار میگیرد و توسط والد دیگر مورد تأیید قرار میگیرد دچار دوگانگی میشود.
قرار بر این است که به کودک آموزش داده شود که رفتار غلط کدام است و رفتار درست چیست و علت تربیت این است ولی زمانی که والدین خود در خصوص درست وغلط بودن رفتاری هماهنگ نیستند طبیعی است که قادر به آموزش صحیح نیستند.کودک در این شرایط دچار بهت میشود که بالاخره فلان رفتار من درست است یا خیر؟ در نتیجه این دوگانگی منجر به استرس واضطراب در او میشود زیرا نمیداند با انجام رفتاری خاص آیا مورد تنبیه قرار میگیرد یا تشویق میشود؛این مسأله تأثیر بدی بر روحیه او بجای میگذارد وکودک از این اختلاف نظر والدین سوءاستفاده میکند و فردی سوءاستفاده گر میشود.
مشکل دیگری که ایجاد میشود این است که کودک بی بندوبار و حرف نشنو خواهد شد زیرا زمانی که شاهد این رفتار است که پدر برای روش تربیتی مادر ارزشی قائل نمیشود و مادر هم به همین صورت عمل میکند دیگر روشهای تربیتی بر روی او موثر نخواهد بود ونتیجه ندارد ودر نتیجه برای اطرافیان ارزشی قائل نخواهد بود واین مشکل به همین جا ختم نخواهد شد واین کودک در مدرسه وبعدها در اجتماع فردی بی بندوبار ،لاقید وبی مسئولیت بار خواهد آمد که هیچ اعتقادی به اصول اخلاقی نخواهد داشت.
تنبیه و تحقیر موثر نیست
به گزارش سلامت نیوز وی در ادامه افزود: در مواردی والدین با یکدیگر تفاهم تربیتی دارند لیکن روش تربیتی که انتخاب کردهاند نادرست است؛به طور نمونه یا پدر ومادری سخت گیر هستند که معتقد هستند تنبیه روش تربیت موثری برای کودک است ؛تحقیر ،توهین کردن ومحدودیت درتربیت کودک تأثیر بسیار بدی میگذارد و مطمئنا پاسخ مناسبی نخواهد داشت.
ممکن است برخی از والدین گمان کنند ارائه رفتارهای تند وتنبیه کودک در پارهای از موارد شامل این حالت میشود لیکن لازم به ذکر است تمامی والدین مواردی از تنبیه وتحقیر کودک را تجربه کرده .مسلما بعد از انجام این تنبیهات پشیمان شده اند واین موارد شامل بحث نمیشود بلکه این اقدام زمانی اشتباه است که از سوی والدین به عنوان اصول تربیتی پذیرفته شده باشد ومعتقد باشند تربیت کودک تنها با تنبیه امکان پذیر است.
مواردی که از روی عصبانیت وگهگاه اتفاق میافتد،خیلی نگران کننده نیست وبهتر است که والدین در این شرایط از کودک به دلیل عصبانیت ناخواسته خود عذرخواهی کنند.
روشهای تربیتی درستی وجود دارد که والدین به جای عصبانیت وتنبیه باید جایگزین کرده وبه کودک خود هم آموزش دهند تا در مواقع عصبانیت در پیش گیرند.
والدین سهل گیر کودکان بی بندوبار تربیت میکنند
دکتر میراخورلی ضمن تاکید به این نکته که والدین سهل گیر همانند والدین سخت گیر کودکان موفقی تربیت نخواهند کرد گفت: این والدین کودک را با سهل انگاری رها میکنند وبه دلیل اینکه تحمل سماجت کودک را ندارند بلافاصله نیازهای او را براورده میکنند.این کار باعث میشود کودک بی بندوبار بار آمده وگمان میکند هرکاری دوست دارد میتواند انجام دهد وباید به همه نیازهایش به هر قیمتی برسد. از جایی که کودک همیشه در محیط خانواده نیست ووارد اجتماع میشود زمانی که به خواستهها نرسد واطرافیان پاسخگوی او نباشند قطعا دچار مشکل خواهد شد.
اختلافات زناشوئی بزرگترین ضربه تربیتی به کودک
وی در خصوص ضربه اختلافات زناشوئی بر روان کودکان بیان داشت: اگر اختلافات زناشوئی زوج به حدی است که مدام با هم درگیر بوده ودر حال مشاجره هستند به طوری که روان شناس هم قادر به کمک به آنها نباشند،جدایی بهترین گزینه است زیرا نتیجه این اختلافات در کودک احساس حقارت،ناامنی،استرس ،عدم اعتماد به نفس وبزهکاری را بوجود میآورد ووالدین باید تصمیم درستی را به نفع کودکان بگیرند.
این امر بستگی به میزان اختلافات ونحوه برخورد والدین دارد.در مواردی والدین با یکدیگر اختلاف دارند لیکن سعی میکنند کودک متوجه این اختلافات نشود واز طرفی برخی از والدین توجهی به این امر نداشته و دائما در مقابل کودک با هم مشاجره میکنند.
دکتر میرآخورلی افزود: گاهی والدین تمایل به تربیت صحیح کودک دارند لیکن آگاهی و دانشی در این خصوص ندارند ودنبال کسب آگاهی نیستند. این والدین با ارائه رفتار تربیتی که خود گمان میکنند صحیح است تربیت کودک را مختل میکنند.
این درصورتی است که در حال حاضر به دلیل حضور افراد در فضاهای اجتماعی وارائه راهکارهای تربیتی کسب آگاهی بسیار سهل و آسان شده است و توصیه میشود والدین هم در صورت عدم آگاهی از روشی تربیتی از اعمال آن بر کودکان خودداری کنند و در این راه از متخصصان کمک گیرند.
راهکار تربیتی صحیح چیست؟
وی در انتها در خصوص راهکار صحیح تربیت کودکان افزود:دردرجه اول بالا بردن آگاهی در زمینه تربیت کودک بسیار راهگشا است اینکه والدین بدانند بسیاری از ویژگیهای رفتاری در کودک اقتضای سن او وطبیعی است ونیازی به ارائه روش تربیتی خاصی نیست بطور مثال در یک سنی کودک لجبازی میکند ویا در سنین دیگری کودک میخواهد مستقل شود و دائما نه میگوید.بنابراین طبیعی است که رفتارهایی از آنها سر بزند و والدین نباید برخورد خشن کنند.
بعد از آگاهی والدین باید شیوه فرزندپروری درستی انتخاب کنند که بر قاطعیت استوار است یعنی والدین نه سخت گیر ونه سهل گیر هستند بلکه قاطع هستند.انتخاب قوانینی که نه سخت باشند ونه آسان اصول قاطعیت است واگر کودک از این قوانین سرپیچی کرد تنبیه خاصی که مطمئنا بدنی نیست مشخص میشود واز قبل به کودک گفته میشود واگر قانون را زیرپا گذاشت باید اجرا شود.
از طرفی برای کودک باید آزادی قائل شد وزیاد اورا محدود نکرد واین روش تربیتی روشی است ما بین سخت گیری وسهل گیری اما به شکل قاطع که باید به اندازه کافی نه زیاد ونه کم اعمال شود.ضمن اینکه در کنار تمام اصول تربیتی که تعیین میشوند باید روابط عاطفی بسیاری حاکم باشد و محیط خانه را مانند یک سربازخانه در نیاوریم وحتی بهتر است که در تعیین قوانین با کودک هم فکری کنیم تا حس اعتماد را افزایش دهیم اگرچه این کار آسانی نیست لیکن نیاز به تمرین وآگاهی دارد.