«رنج بهایِ پذیرفته شدن در یک زندگیِ معنادار است. هرچه بیشتر این قضیه را درک کنید، کمتر حس میکنید که برای داشتنِ زندگیای مملو از هدف، دستاورد، عشق، تنوع، عواطف، روابطِ زیبا، تجربههای شگفتانگیز و حیرتآور و هر چیزِ دیگری که مطلوبتان است، باید از اضطراب بگریزید.»
به گزارش بانک پزشکان به نقل از فرادید از The Psychology Today، وقتی حرف از مدیریت اضطراب به میان میآید، اغلب آدمها بهطور غریزی کارهایی انجام میدهند که میتواند به جای بهتر کردنِ حالشان آن را بدتر کند.
در ادامه به برخی از رایجترین اشتباهات در این زمینه اشاره میکنیم.
۱. باور دارید که میتوانید با فکر کردن به اضطراب راهی برای خروج از آن پیدا کنید
افراد باهوش عادت کردهاند که برای برونرفت از هر مشکلی به فکر خودشان مراجعه کنند. اما، زمانی که شما بهشدت مضطرب هستید، گاهی اوقات فکر کردن به موضوعی که باعث اضطرابتان شده آنقدر مبهم میشود که مهم نیست چقدر باهوش باشید، فشار آوردن به مغزتان برای خروج از این وضعیت باعث میشود بیشتر گیج شوید.
اگر این فکر در شما جوانه بزند که دیگر مثل قبل نمیتوانید به نیروی تعقلتان اعتماد کنید (بهخصوص اگر معمولاً به هوشتان متکی هستید)، احتمالاً اوضاع ترسناکتر نیز میشود.
بهجایش: فهرستی از گزینههایتان تهیه کنید. میتوانید برای وضوح و شفافسازی اندیشهتان از کمک فرد دیگری در تهیه این فهرست استفاده کنید. این فهرست باید شامل گزینههایی باشد که قبلاً به عنوان گزینههایی کمتر اضطرابآور حذفشان کرده بودید. با قدری تأمل، میتوانید بهترین گزینههای اضطرابآور را از میانِ همین موارد حذفشده پیدا کنید.
۲. باور دارید که راهی «بینقص و عالی» برای برونرفت از مسئله وجود دارد
هر موقع واقعاً مضطرب هستم و نهایتاً تصمیم میگیرم درباره این اضطراب با کسی صحبت کنم، در قالبِ این گفتگوها اغلب متوجه نقصهایی در شیوه تفکرم میشود و سپس از اینکه اینطور فکر میکردم، شرمگین میشوم.
تشخیص این نقصهای درونی چالشبرانگیز است. برای مثال نقصهای درونی خود من شاملِ این تفکرات است: «باید توانایی اینکه به وضوح درباره تمام ابعاد یک موضوع فکر کنم را داشته باشم؛ باید همه راههای ممکن را شناسایی کنم. نباید به دیدگاه فردِ دیگری نیاز داشته باشم. باید قادر باشم که خودم به تنهایی آن را بررسی کنم.»
بهجایش: بدانید که ایرادی ندارد در مورد آینده سردرگم باشید. اصلاً واقعبینانه نیست که فکر کنید در شیوه تفکرتان هیچ جایی برای تعصبها و نقاط کور نباید وجود داشته باشد.
۳. باور دارید که باید همه جنبههای دیگر زندگی را تعطیل کنید تا هر آنچه باعثِ اضطرابتان شده است را حل کنید
اضطراب گریبانِ ما را میگیرد. باعث میشود حس فوریت در انجام کار داشته باشیم و طوری شویم که نتوانیم چشممان را از مشکل برداریم. اگر اضطراب را از منظر فرگشت بررسی کنیم، آنوقت اثرگذاری آن به این شکل بروی شیوه تفکر و رفتارمان معنی میدهد. اگر چیزی که نگرانش هستید شکارچیای است که در دوردست میبینید، پس این حس میتواند منطقی باشد. درغیراینصورت، این حس معنایی ندارد.
اگر به خودتان اجازه بدهید که منبع اضطرابتان شما را از پا درآورد؛ آنوقت اضطراب سهمِ بزرگتری از زندگیتان را به تصرف خود در خواهد آورد. وقتی حلِ مشکلی که منبعِ اضطرابتان است تمام انرژیتان را به خودش اختصاص میدهد، مشکل خودش هم بزرگ و بزرگتر بهنظر میرسد.
بهجایش: به زندگی ادامه دهید، آنچه برایتان ارزشمند است را انجام دهید و روی روابطتان سرمایهگذاری کنید. این کار کمک میکند مشکلی که مضطربتان کرده در چشماندازتان باقی بماند، ارتباطِ شما را با حامیانتان حفظ میکند و کمکتان میکند تا احساس کنید انسانی مفید و شایسته هستید.
۴. اگر متوجه شوید اضطرابتان بیدلیل بوده است، خودتان را به دلیلِ واکنشِ افراطی به آن سرزنش میکنید
گاهیاوقات اضطراب حاصل یک بدفهمی است. برای مثال، فکر میکنید فردی از دستِ شما عصبانی است یا ممکن است شما را طرد یا ترک کند، اما نه کسی عصبانی است و نه کسی شما را طرد و ترک میکند. چون «اشتباه برداشت کردهاید»، احساس حماقت میکنید.
بهجایش: بدانید که احساسات درباره چیزهایی که ما برایشان اهمیت قائلیم، هشدار میدهند. اهمیت قائل بودن برای مورد پذیرش واقع شدن، حمایت شدن و دوستداشته شدن ـ حتی درصورتیکه ترستان بیمورد باشد ـ غلط نیست.
۵. فکر میکنید اگر اضطراب کمتری حس میکردید زندگیتان بهتر بود
اضطراب بهخودیخود زندگیتان را محدود نمیکند. نسخهای از شما که اضطراب کمتری دارد، لزوماً عالیترین سویه وجودِ شما نیست. به معنای واقعی کلمه، هیچچیزی نمیتواند شما را از دنبال کردنِ تمام آرزوهایتان، با حسِ اضطرابی که همراهشان است، بازدارد.
بهجایش: سوزان دیوید، روانشناس میگوید: «رنج بهایِ پذیرفته شدن در یک زندگیِ معنادار است. هرچه بیشتر این قضیه را درک کنید، کمتر حس میکنید که برای داشتنِ زندگیای مملو از هدف، دستاورد، عشق، تنوع، عواطف، روابطِ زیبا، تجربههای شگفتانگیز و حیرتآور و هر چیزِ دیگری که مطلوبتان است، باید از اضطراب بگریزید.»