پوکی استخوان، جامعه و مسئولیت اجتماعی شرکت ها - بانک پزشکان - راهنمای پزشکی
پوکی استخوان، جامعه و مسئولیت اجتماعی شرکت ها

امروز، جهان را دولت ها مدیریت نمی کنند بلکه قدرت، دانش و پتانسیل های مربوط به فناوری های نوین و توسعه مفاهیم و الگوهای زیستی به طور عمده در اختیار شرکت های خصوصی است و دولت ها تلاش می کنند با ایجاد تعامل و همگرایی مثبت با این شرکت ها از توانایی های آن ها برای بهبود شاخص های زندگی مردم و بالا بردن کیفیت زیست اجتماعی و البته شاخص های کلان اقتصادی در عرصه رقابت های جهانی بستر سازی و ریل گذاری های کنند.

در واقع وظیفه دولت ها، نه تولید است و نه توزیع و نه ایجاد بنگاه های صنعتی و اقتصادی، بلکه دولت ها که با حمایت مردم برای بهینه سازی شاخص های اجتماعی و اقتصادی، تلاش می کنند، معمولا امور مربوط به رگولاتوری و تسهیلگری را بر عهده دارند. به این دلیل است که در جوامع دموکراتیک که دولت ها با سرعت بالایی دچار دگرگونی، فروپاشی و نوزایی می شوند، معمولا سیاست های کلان تغییر نمی کنند.

حقیقت این است که در حوزه های کلان اجتماعی و سیاست گذاری در امور بنیادین مانند سلامت، بهداشت، آموزش و نظایر آن، خرد جمعی جامعه های پایدار را هدایت می کند و این امر باعث می شود ثبات بسیار بالایی در زمینه سیاست های اصولی وجود داشته باشد. این در حالی است که در برخی از کشورهای دموکراتیک حتی عمر دولت ها به استاندارد ۴ یا ۵ سال هم قد نمی دهد و با فشارهای سیاسی و اجتماعی یا بر اثر ناتوانی دولت ها در گردش امور، حتی عمر آن ها گاهی به یکی دو سال یا شش ماه هم کاسته می شود.

سلامت، پوکی استخوان و لزوم برنامه های پایدار

از آن جایی که موضوع این گزارش حوزه سلامت و به طور اخص موضوع فراگیری بیماری پوکی استخوان و راهکارهای موجود برای مهار آن است. به مثالی درباره ثابت بودن برخی از سیاست های کلان بهداشتی اشاره می کنیم.

یک قرن الگوی ثابت خدمات سلامت

سیستم خدمات یکپارچه خدمات درمانی بریتانیا شامل کشور انگلیس و کشورهای مشترک المنافع حدود ۷۴ سال است که فعالیت می کند و تا چند سال اخیر در صدر بهترین شبکه های سلامت ملی بود و اینک هم در مقام سوم است. این سیستم در سال ۱۹۴۸ با نام اختصاری NHS برای تامین و تضمین حداقل سطوح اولیه امنیت فردی و اجتماعی شهروندان تعریف شد که یکی از مهم ترین عملکرد های آن در زمینه سلامت است.

اگر قرار بود با تغییر دولت ها، برنامه های کلان ملی در زمینه سلامت هم به سلیقه مدیران وقت دچار تغییر شود، این سیستم تاکنون صدها بار متلاشی شده بود.

طبیعی است که با داشتن چنین شبکه ای در موقع بروز پاندمی هایی مانند کرونا و اپیدمی هایی مانند پوکی استخوان، ظرفیت های کشور برای مقابله به مراتب بیشتر از سیاست گذاری های مقطعی، با در نظر گرفتن الزامات سیاسی موقت خواهد بود.

چگونه از کهنه شدن روش ها جلوگیری می شود؟

طبیعی است که این سوال در ذهن خواننده ئیش می آید که بدون دخالت در سازوکار های یک سیستم ایستا، با سابقه ای ۷۴ ساله ممکن است این شبکه نتواند خود را با مختصا جدید انطباق دهد.

بله ممکن است است که این سوال درست باشد: اما دولت ها به جای دست زدن به این سیستم بنیادین که در واقع به عنوان نماد رفاه اجتماعی کشورشان شناخته شده با ایجاد موسسات تکمیلی به رفع نقصان ها می پردازند. برای مثال در بریتانیا وزارت درمان با ایجاد «موسسه پیشرفت و نوآوری» نسبت به توسعه روش های بهتر و موثرتر در ارائه خدمات درمانی اقدام می کند. این موسسه در تعامل با سایر ساختارهای اجتماعی از جمله بخش صنعت و تغذیه، که قبلا به آن اشاره شد، در راستای توسعه و گسترش راه های جدید و معرفی فناوری های نو و اعمال تغییرات بهینه و بسط ظرفیت های درون سازمانی تلاش می کند.

غرض از مثال فوق این بود که اگر قرار است در کشوری مثل ایران در بیست سال آینده به مبارزه با بیماری پوکی استخوان پرداخته شود و اگر قرار است یک برنامه کلان برای این مساله نوشته شود، در واقع دولت فعلی یا بعدی، صرفا از منظر تامین بسترهای مورد نیاز و ایجاد زمینه های رگولاتوری و به عنوان هماهنگ کننده بین بخشی باید عمل کند. در واقع قرار نیست چنین برنامه هایی از کیف دستی یک وزیر تازه، بیرون بیاید و براساس ابلاغیه های او عمل شود و با اتمام دوره وی به فراموشی سپرده شود.

برنامه ملی پوکی استخوان در کشور ما صرفا با اتکا به دانش، توانایی ها و ظرفیت های شبکه خصوصی درمان و با بهره بردن از تجربیات جهانی و به وسیله نهادهای آموزشی و پژوهشی و در تعامل با بخش های دیگر جامعه باید نگاشته شود و به عنوان یک سند ملی بدون تاریخ مصرف به مرحله اجرا درآید.

حتی اگر قرار است برای برنامه ریزی های کلان و طویل المدت بنیادی مانند «بنیاد ملی پوکی استخوان» نیز تاسیس شود، باز هم در این بنیاد، دولت نباید نقش متولی داشته باشد. چنین بنیادهایی صرف نظر از تحولات سیاسی باید به دست متخصصان کشور در تعامل با سایر بخش ها، مثلا برند های قدیمی تولید کننده محصولات غذایی (برای تعامل و اشباع بازار از نیازهای تشخیص داده شده) اداره شود. ضمن این که نباید فراموش کرد واحدهای تحقیق و توسعه برندهای قدیمی به خاطر تجربه های لاینقطعی که در طول دهه های متمادی کسب کرده اند، ظرفیت های تجربی و دانش گران قیمتی دارند که باید مورد بهره برداری قرار گیرد. فرض کنید بنیاد ملی پوکی استخوان تشخیص می دهد که برای تامین ریزمغذی های جامعه نیاز به تولید محصولی با ویژگی های خاص وجود دارد. طبیعی است این وظیفه هیچ یک از بخش های دولتی نیست که با احداث کارخانه و راه اندازی خطوط تولید بخواهد به طور انحصاری در این زمینه گام بردارد. بلکه استفاده از تجربه صاحبان فن، دم دستی ترین اولویت است.

مسئولیت اجتماعی برند ها و ظرفیتی عظیم

اجازه دهید از زاویه مخالف نگاهی به مساله بیندازیم. موضوع از این قرار است که در تمام دنیا برندهای بزرگ در تعاملی گسترده با مشتریان و جامعه مخاطب خود به سمتی حرکت کرده اند که مقوله ای تحت عنوان مسئولیت اجتماعی شرکتی یا Corporate social responsibility به امری بدیهی و مسجل تبدیل شده است. این مساله در کشورهای صاحب صنعت به قدری مسجل است که گاهی اوقات دولت ها برای مدیریت برخی از بحران های اجتماعی با سران شرکت ها و صاحبان حرف و کسب و کارهای بزرگ جلسات کاری برقرار کرده و از آن ها در زمینه مدیریت بحران در بخشی از جامعه استمداد می طلبند.

هنوز فراموش نکرده ایم که تقریبا در هیچ کشوری غیر از ایران شاهد نبودیم که نهادهای دولتی در موضوع پاندمی کرونا اقدام به راه اندازی خطوط تولید واکسن کرده باشند. این همان عنصر تعاملی در مدیریت بهینه جوامع است که قسمت های مختلف اجتماعی مانند قطعه های یک پازل متوازن یا یک موتور محرکه پیشرفته عمل می کنند.

نقش رگولاتوری دولت ها

به سخن دیگر، دولت ها فقط نقش زمینه سازی، رگولاتوری، ارایه تاییدیه ها و نظارت بر گردش صحیح امور و عدم خروج از هنجارها و ضوابط را در حیطه وظایف خود می دانند.

در مثال فوق، شرکت های خصوصی با ده ها سال توانایی و تجربه و دانش رسوب شده بودند که توانستند در بحرانی مانند کرونا ظرفیت های متخصصین خود را روی میز گذاشته و به بهترین شکل ممکن به ارائه راه حل های لازم و ممکن بپردازند.

این روند به موازات توسعه یافتگی کشورها به دقیق ترین شکل ممکن صورت گرفت.

تصور کنید در بحران کرونا کاخ سفید که همه اهرم های قانونگذاری و رانت های اطلاعاتی را در دست داشت اقدام به راه اندازی خطوط تولید ساخت واکسن می کرد.

این مساله همان اندازه که برای ما خنده دار به نظر می رسد به همان اندازه هم در هر کشوری عملی خطاست.

پوکی استخوان و الگویی مشابه

در بحث پوکی استخوان که موضوع گزارش ماست و تلاش می کنیم شمایی کلی از وضعیت موجود و چشم اندازی دور از مسیر پیش رو ارائه کنیم، نیز مساله درست به این شکل است.

داشتن یک شبکه ملی سلامت کارآمد، تدوین برنامه های بلند مدت علمی و مدیریتی و اجرایی فارغ از رویکرد سلیقه ای دولت ها، اتکا به دانش و توان بخش خصوصی بویژه تولید کنندگان مواد غذایی و مکمل های مفید و نگرشی فراگیر و بدون تاریخ مصرف در زمره اصولی است که برای مواجهه با خطر قریب الوقوع اپیدمی پوکی استخوان باید در دستور کار قرار گیرد.

عدم توجه به ظرفیت های بخش خصوصی خطاست

بخش خصوصی کشور با سابقه ای رسوب کرده که حتی به بیش از یک قرن می رسد، می تواند در گذرگاه های حساس به کمک دولت شتافته و از انباشت تجربیات و دانش و فناوری خود در مدیریت بحران ها استفاده کند.

در مساله پوکی استخوان بهترین گزینه مراجعه به بخش خصوصی است. مراجعه ای که نباید دیر شود، چون گاهی اوقات «آب رفته به جوی باز نمی گردد» و پوکی استخوان با عنوان یک مساله مهم جهانی که توجه و تلاش کشورهای مختلف را به خود جلب کرده است ازجمله این مسائل است.

برند کاله، یک مثال از ظرفیت های بومی

برای مثال برند کاله یکی از قدیمی ترین برند های ایرانی است که عملکرد آن در زمینه نکات و ارجاعاتی که در این گزارش اشاره شد، مصداق بارزی از یک الگوی کامل است.

این برند، بسته به مسئولیت مدنی ذاتی اش که در بالا به آن اشاره شد، بدون این که برنامه ای برای تولید به آن داده شده باشد، با احساس مسئولیتی که نسبت به جامعه ولی نعمت خود و مشتریان ارزشمند خود داشت و با توجه به درک برخی از نقاط ضعف در شاخص های بهداشتی و سلامت جامعه، در این سال ها اقدام به طراحی و تولید محصولات کلیدی کرده است که در برخی از مواقع حتی به عنوان یک پروسه تجاری برای این برند ارزش بالا و سود انحصاری نداشته است.

ماست کلسیویتا، گام اول برای راه دراز پوکی استخوان

ماست کلسیویتای کاله یک ماموریت اجتماعی برای برند کاله بود که در آستانه قرن جدید که باید آن را «قرن پوکی استخوان» نامید (مگر اینکه عکسش ثابت شود) به نحو احسن به منصه ظهور رسید.

این عملکردی است که باید قدر آن را دانست و برای بهره برداری از تجربیات این برند ملی و کهن به سمت آن رفت. عملکردی که سایر برند ها نیز باید آن را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند.